سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی رنگ، میان رنگ ها

بیانات مقام معظم رهبری پیرامون مسائل زنان - بخش اول

    نظر

1-   رشد و تکامل زنان 

براى اسلام، زن و مرد هیچ فرقى ندارد. براى اسلام، جنس زن یا جنس مرد مطرح نیست؛ تکامل انسانى مطرح است....
چون دو حصّه پیکره بشرند، دو بخش وجود بشرى هستند. از لحاظ جنبه‏ى بشرى و جنبه الهى، هیچ تقاوتى با همدیگر ندارند.

[بیانات مقام معظم رهبرى در همایش بزرگ خواهران در ورزشگاه آزادى به مناسبت جشن میلاد کوثر30/7/1376]

نگرش اسلام به زن از باب تکامل معنوی و انسانی اوست...
[پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تاریخ 14/8/68 در سمینار بررسی شخصیت زن از دیدگاه امام خمینی]

ما برای زن ارزش واقعی انسانی قائلیم. ما میان زن و مرد تفاوتی قائل نیستیم معتقدیم زن و مرد هر دو انسانند و میدان تکامل رویشان باز است هر چه تلاش کنند، هر چه زحمت بکشند و هر چه به سمت خدا پیش روند به همان اندازه رشد و تکامل پیدا خواهند کرد.
[حدیث ولایت، ج3، ص64ـ تاریخ 15/9/68]

 اگر زن در جامعه بتواند به علم و معرفت و کمالات معنوى و اخلاقى‏اى که خداى متعال و آیین الهى براى همه انسانها - چه مرد و چه زن - به طور یکسان در نظر گرفته است، برسد، تربیت فرزندان بهتر خواهد شد، محیط خانواده گرمتر و با صفاتر خواهد شد، جامعه پیشرفت بیشترى خواهد کرد و گره‏هاى زندگى آسانتر باز خواهد شد....هدف این است که ... زنان انسان بزرگ شوند. این ممکن است و در اسلام تجربه شده است.
[
بیانات مقام معظم رهبرى در همایش بزرگ خواهران در ورزشگاه آزادى به مناسبت جشن میلاد کوثر30/7/1376]

من به شما بانوان مسلمان و انقلابى سفارش مى‏کنم که هر چه مى‏توانید و در هر کجا که هستید، ایمان و معرفت اسلامى خود را رشد و عمق بدهید و روزبه‏روز آگاهى خودتان را بیشتر کنید.
[سخنرانى در دیدار با جمع کثیرى از زنان شهرهاى تهران، تبریز، اصفهان، کرمان، قم، قزوین، یزد، کرج و استانهاى چهارمحال و بختیارى و مازندران
26/10/1368]

چنانچه نگذارند زن به تحصیلات صحیح و به علم و معرفت دست پیدا کند، این ظلم است. اگر شرایط طورى باشد که زن فرصت پیدا نکند به خاطر زیادى کار و فشار کارهاى گوناگون، به اخلاق خود، به دین خود و به معرفت خود برسد این ظلم است.        [بیانات مقام معظم رهبرى در همایش بزرگ خواهران در ورزشگاه آزادى به مناسبت جشن میلاد کوثر30/7/1376]

دربارة زهرای اطهر(س) هرچه انسان بیش‌تر فکر کند و در حلات آن بزرگوار بیش‌تر تدبّر کند بیش‌تر دچار شگفتی خواهد شد. تعجب انسان نه فقط از این جهت است که چطور یک موجود انسانی در سنین جوانی می‌تواند به این رتبه از کمالات معنوی و مادی نائل بشود (که البته این خود هم یک حقیقت شگفت‌انگیز است) بلکه بیش‌تر از این جهت است که اسلام با چه قدرت عجیبی توانسته است تربیت والای خود را به حدی برساند که یک زن جوان، در آن شرایط دشوار بتواند این منزلت عالی را کسب کند! ه معظمت این موجود و این انسان والا تعجب‌آور و شگفت‌انگیز است و هم عظمت مکتبی که این موجود عظیم‌القدر و جلیل المنزلة را پدید آورده است.
(دیدار با جمع کثیری از بانوان کشور، 25/9/71 جمهوری اسلامی)

 

 


تقسیم بندی موضوعات به احساسی و واقعی (از جمله ملاحظات در باب مسا

    نظر

از جمله ملاحظاتی که در باب مسائل زنان و خانواده مطرح است یک تقسیم بندی جعلی است که مطرح می­کنیم:
 تقسیم بندی موضوعات به احساسی و واقعی

موضوعات احساسی: موضوعاتی هستند که واقعیت آنها احساسی است و ورای آن حس، چیز دیگری نیست.
مثال درد و رنج و لذت و ترس، شادی و ... یعنی قوام درد به همان حس شدن است و واقعیتی برای آن درد، ورای آن احساس وجود ندارد. موضوعاتی که واقعیت دارند ولی واقعیت آنها حسی است.

موضوعات واقعی: موضوعاتی هستند که ورای حس خاص و دریافت خاص یک وجود خارجی دارند؛ چه آنها حس شوند چه نشوند،‌ چه درست حس شوند چه غلط، آنها وجود دارند.مثل مریضی­ای که وجود دارد ولی شخص آن را احساس نمی‌کند؛ شخص بدترین سرطانها را دارد، اما احساس نمی­کند و یک کارشناس باید آن را تشخیص دهد.
بایستی توجه داشت که اگر مابین موضوعات احساسی و واقعی تمایز قائل شویم و در عینیت خارجی مشخص کنیم که این موضوع خاص اجتماعی، از مقوله احساسی است یا واقعی، برای ما در مسئله زنان و خانواده راه­گشا خواهد بود.

تفاوت این دو موضوع:موضوعات احساسی با نظرسنجی احراز می‌شوند، فقط کافی است که مصاحبه شونده‌ها صدق فاعلی داشته باشند. مثلا اگر بپرسیم که از تعدد زوجات احساس رضایت می­کنند یا نه، ممکن است نود درصد آنها بگویند که احساس رضایت نمی­کنند و از اجرای این قانون در کشور ناراحتند. این ناراحت بودن یک موضوع احساسی است نه واقعی. باید توجه داشت از اینکه بیشتر افراد یک جامعه نسبت به یک موضوع خاصی حس بدی دارند و احساس رضایت نمی­کنند، نتیجه نمی­شود که آن مسائل برای جامعه فی­الواقع مضر است. و مشکلی را حل نمی­کند. پس در موضوعات احساسی عدم رضایتمندی اکثریت کاشف از عدم مصلحت واقعی نیست.در موضوعات واقعی کارشناس می‌تواند وجود یا عدم آنرا احراز کند و صرف صدق فاعلی در مصاحبه شونده، برای احراز کافی نیست.
مثلا زن و مرد پیش مشاور می­روند که ما از زندگی در کنار هم احساس رضایت نمی­کنیم. آنه دلیل را چیز دیگری می­گویند و اشتباه متوجه شده­اند، در صورتیکه کارشناس می­تواند با چند پرسش به این نتیجه برسد که این نارضایتی ناشی از عدم ارضای جنسی است نه چیز دیگر.

نتیجه:تفکیک موضوعات احساسی و واقعی از این جهت می­تواند مفید باشد که نظرسنجی‌ها فقط بیانگر موضوعات احساسی و دریافت مخاطب هستند، اما نمی­توانند واقعیت موضوع را نشان دهند.نظرسنجی‌ها در نشان دادن واقعیت موضوعات ناتوانند، مگر بعد از کار کارشناسی و کارشناس با ابزارهایی که به کار می­بندد می­تواند تشخیص دهد که واقعیت موضوع چیست.اما بحث اصلی در اینجاست که در مسائل بخواهیم مصداق موضوع را احساسی بدانیم یا واقعی. شاید یکی از محورهای جنگ بین نظام مادی و اسلام، تعیین نوع موضوع ارزش‌های اخلاقی است، اینکه واقعی‌اند یا احساسی؟در نظام ارزشی ما عدالت، محبت،‌ صدق و ... واقعی‌اند،‌ احساسی نیستند و ورای احساسها واقعیت دارند. اما در ادبیات لیبرال این طور نیست.مکتب پوزیتیویسم ادعا می­کند که هر موجود واقعی باید ضرورتاً از محک تجربه حسی برخوردار باشد و این ادعا نافی ارزشهای اخلاقی است.
زیرا نتیجه دیدگاه پوزیتیویستی سلیقه‌ای بودن ارزشهای اخلاقی و محترم بودن آن برای صاحب سلیقه است. چون هیچ واقعیت خارجی و ارزشی مافوق سلیقه‌های اخلاقی وجود ندارد. ارزشهای اخلاقی یعنی سلیقه­های افراد. در حالیکه در اندیشه­های دینی عقیده هرکس برای خودش محترم نیست و ارزشهای اخلاقی به عنوان موضوعات واقعی هستند که مقیاسی برای سنجش و تحلیل صحت و سقم دیدگاه‌های ما می‌باشند؛ و نقطه هدفی می­شوند که جامعه را به سمت آنها هدایت کنیم.


ادامه مطلب...

ترسیم ضرورت نظریه پردازی در حوزه مطالعات زنان

    نظر

در این جلسه به ملاحظاتی در مسئله شناسی زنان پرداخته شده است و در ابتدا یک تعریف از مسئله اجتماعی ارائه داده می­شود:

·        تعریف مسئله اجتماعی و ذهنی:

هرگاه بین نقطه تعادل در ذهن ما (یعنی نقطه­ای که ذهن ما به عنوان نقطه تعادل ترسیم کرده است) و بین وضعیت موجود تفاوتی معنادار (تفاوت زیادی) بوجود آید، در اینجا یک مسئله اجتماعی شکل می‌گیرد. به عنوان مثال اگر در حوزه عینیت اجتماعی، نقطه آرمانی سن ازدواج برای پسران ما 22 تا 24 سال است، و سن ازدواج­های صورت گرفته در جامعه، به طور متوسط 27-28 سال باشد، تفاوت معناداری بین عینیت اجتماعی و وضعیت مطلوب ذهنی ما وجود دارد که در این صورت یک مسئله اجتماعی به وجود آمده است؛ یعنی سن ازدواج جوانان ما به یکی از نقاط مشکل­ساز تبدیل شده است. بدیهی است کسی که سن آرمانی را سن 27 سال برای پسران در نظر می­گیرد، بعد از مطالعه و پژوهش اعلام می­کند که ما مشکل خاصی برای ازدواج پسران نداریم.

در مورد مسئله ذهنی هم همینطور می­باشد یعنی:

وجود اختلاف بین وضعیت مطلوب ترسیم شده در ذهن با دستاوردهای جدید، در حین مطالعه و تحقیق، مسئله ذهنی را می‌سازد.

حال در بررسی مسائل اجتماعی چند پرسش شکل می­گیرد؛ ابتدا باید مشخص شود که وضعیت مطلوب و آرمانی ما در موضوع مورد نظر چیست؟مثلا در موضوع پوشش ابتدا باید به یک تصویر آرمانی برای پوشش زن ایرانی برسی. بعد از آن به واقعیت اجتماعی رجوع می­کنیم و سوال ما در این مرحله این است که وضع موجود را چگونه ارزیابی می­کنید و بعد از آن تحلیل وضعیت موجود و ÷یامدهای ایجاد این وضعیت و در مرحله آخر چگونگی رسیدن به وضعیت آرمانی می­باشد.

·        پرسش‌های اساسی درباره مسائل اجتماعی:

1)      تعیین نقطه آرمانی

2)      علل و ریشه‌های بوجود آمدن وضعیت موجود چیست؟

3)      پیامدهای ایجاد این وضعیت چیست؟

4)      برای رسیدن به وضعیت آرمانی چه راهی باید طی شود؟

لذا دچار شدن به مطالعه،‌ پرداختن به مسئله زنان بدون تعیین نقطه آرمان‌هاست. در جلسات کارشناسی زیاد می­بینیم که به مسئله شناسی پرداخته می­شود که مثلا حجاب و یا بحث عدم مدیریت سیاسی زنان و یا نرخ پایین اشتغال زنان و مسائلی از این قبیل به عنوان یک مشکل یا مسئله اجتماعی مطرح است؛ یعنی در این جلسات قبل از اینکه نقطه آرمانی روشن شود و معلوم شود که مثلا نقطه آرمانی برای زنان ما این است که به مدیریت سیاسی برسند یا نه، و در چه نرخی برسند و بدون اینکه شاخصه­های رشد زنان شناسایی و معلوم شود، کارشناس وارد بحث مسئله شناسی زنان می­شود، در حالی که پیش­نیاز شناسایی مشکل زنان و قضاوت در مورد یک مسئله، رسیدن به یک نقطه­ی آرمانی در آن مسئله است و چون در جلسات و کتابها آن نقطه آرمانی گفته نمی­شود و مستقیم به مسئله­شناسی می­پردازند، یک انحراف از مسیر اصلی صورت می­گیرد و باعث سوء تفاهم در مخاطب می­شود.ادامه مطلب...