ترسیم ضرورت نظریه پردازی در حوزه مطالعات زنان
در این جلسه به ملاحظاتی در مسئله شناسی زنان پرداخته شده است و در ابتدا یک تعریف از مسئله اجتماعی ارائه داده میشود:
· تعریف مسئله اجتماعی و ذهنی:
هرگاه بین نقطه تعادل در ذهن ما (یعنی نقطهای که ذهن ما به عنوان نقطه تعادل ترسیم کرده است) و بین وضعیت موجود تفاوتی معنادار (تفاوت زیادی) بوجود آید، در اینجا یک مسئله اجتماعی شکل میگیرد. به عنوان مثال اگر در حوزه عینیت اجتماعی، نقطه آرمانی سن ازدواج برای پسران ما 22 تا 24 سال است، و سن ازدواجهای صورت گرفته در جامعه، به طور متوسط 27-28 سال باشد، تفاوت معناداری بین عینیت اجتماعی و وضعیت مطلوب ذهنی ما وجود دارد که در این صورت یک مسئله اجتماعی به وجود آمده است؛ یعنی سن ازدواج جوانان ما به یکی از نقاط مشکلساز تبدیل شده است. بدیهی است کسی که سن آرمانی را سن 27 سال برای پسران در نظر میگیرد، بعد از مطالعه و پژوهش اعلام میکند که ما مشکل خاصی برای ازدواج پسران نداریم.
در مورد مسئله ذهنی هم همینطور میباشد یعنی:
وجود اختلاف بین وضعیت مطلوب ترسیم شده در ذهن با دستاوردهای جدید، در حین مطالعه و تحقیق، مسئله ذهنی را میسازد.
حال در بررسی مسائل اجتماعی چند پرسش شکل میگیرد؛ ابتدا باید مشخص شود که وضعیت مطلوب و آرمانی ما در موضوع مورد نظر چیست؟مثلا در موضوع پوشش ابتدا باید به یک تصویر آرمانی برای پوشش زن ایرانی برسی. بعد از آن به واقعیت اجتماعی رجوع میکنیم و سوال ما در این مرحله این است که وضع موجود را چگونه ارزیابی میکنید و بعد از آن تحلیل وضعیت موجود و ÷یامدهای ایجاد این وضعیت و در مرحله آخر چگونگی رسیدن به وضعیت آرمانی میباشد.
· پرسشهای اساسی درباره مسائل اجتماعی:
1) تعیین نقطه آرمانی
2) علل و ریشههای بوجود آمدن وضعیت موجود چیست؟
3) پیامدهای ایجاد این وضعیت چیست؟
4) برای رسیدن به وضعیت آرمانی چه راهی باید طی شود؟
لذا دچار شدن به مطالعه، پرداختن به مسئله زنان بدون تعیین نقطه آرمانهاست. در جلسات کارشناسی زیاد میبینیم که به مسئله شناسی پرداخته میشود که مثلا حجاب و یا بحث عدم مدیریت سیاسی زنان و یا نرخ پایین اشتغال زنان و مسائلی از این قبیل به عنوان یک مشکل یا مسئله اجتماعی مطرح است؛ یعنی در این جلسات قبل از اینکه نقطه آرمانی روشن شود و معلوم شود که مثلا نقطه آرمانی برای زنان ما این است که به مدیریت سیاسی برسند یا نه، و در چه نرخی برسند و بدون اینکه شاخصههای رشد زنان شناسایی و معلوم شود، کارشناس وارد بحث مسئله شناسی زنان میشود، در حالی که پیشنیاز شناسایی مشکل زنان و قضاوت در مورد یک مسئله، رسیدن به یک نقطهی آرمانی در آن مسئله است و چون در جلسات و کتابها آن نقطه آرمانی گفته نمیشود و مستقیم به مسئلهشناسی میپردازند، یک انحراف از مسیر اصلی صورت میگیرد و باعث سوء تفاهم در مخاطب میشود.
این تعریفی که از مسئله اجتماعی ارائه شد با تعریف جامعه شناسان و آسیب شناسان اجتماعی متفاوت است.
· تعریف مسأله اجتماعی از نگاه جامعه شناسان:
دکتر محمد حسین فرجاد در صفحه 97-98کتاب آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات، بیان میدارد جامعه یک مسیر طبیعی دارد که هرگاه در مسیر حرکت جامعه ناهماهنگی و تعارضاتی بوجود آید مشکل اجتماعی پدید میآید.
تفاوت دو تعریف ارائه شده:
در تعریف اول جامعه به سمت یک هدف در حرکت است و نقطه آرمانی در هدف تعیینشده، مقیاسی است برای سنجش وضعیت موجود. ممکن است جامعه یک حرکت طبیعی داشته باشد، اما آن حرکت به سمت یک هدف مادی، زمینی و شیطانی باشد، در این صورت در ادبیات جامعه شناسی، این جامعه دچار مشکل نیست. اگر جامعه غرق در هواپرستی و مادیت شده باشد، اما حرکت آن متوازن باشد و سازمانهای اجتماعی مختلف متوازن با یکدیگر حرکت کنند، این جامعه یک جامعه سامانمند است و در مسیر طبیعی خود حرکت میکند و مشکلی پیش نمیآید. اما طبق تعریف اول، این جامعه درمسیری بر خلاف نقطه آرمانی است و به سمت انحطاط پیش میرود و مهمترین معضلات را دارد.
حال هنجار را از دیدگاه جامعه شناسان بررسی میکنیم:
· تعریف هنجار و ناهنجار از دیدگاه جامعه شناسان:
هنجار: به معیارهای تثبیت شده و الگوهای رفتاری مشترک اطلاق میشود که گروه از اعضا انتظار دارد. طبق این تعریف اکثریت مردم معیارهایی را به عنوان معیار مقبول پذیرفتهاند و بر اساس آن نسبت به خوب و بد اعمال قضاوت میکنند.
ناهنجاری: انحراف اجتماعی به دوری از هنجارها اطلاق میشود.
طبق این تعریف مصداق هنجار و ناهنجاری بعلت بوجود آمدن معیار "قبول معیارها از سوی اکثریت مردم یا عدم آن به عنوان معیار مقبول" نسبی میشود. یک زمانی حجاب، معیار تثبیت شده، است و هنجار است و یک زمانی محجبه بودن یک ناهنجاری محسوب میشود.
این تعریف را با تعریف معروف و منکر در ادبیات دینی مقایسه کنید:
· تعریف منکر و معروف در ادبیات دینی:
حضرت پیامبر(ص) در جمع یاران نشسته بودند و فرمودند: یک روزی بر شما بگذرد که امر به معروف نکنید و نهی از منکر هم نکنید. اصحاب تعجب میکنند و میپرسند که آیا چنین روزی میرسد؟ پیامبر(ص) میفرمایند: بالاتر، یک روز فرا میرسد که امر میکنید به منکر و نهی میکنید از معروف. اصحاب با تعجب میپرسند که آیا واقعا چنین روزی میرسد؟ پیامبر(ص) میفرمایند: بدتر، آن روزی است که معروف منکر میشود و منکر معروف میشود.
از نظر جامعهشناسان در هر جامعهای هنجارها متفاوت با جامعه دیگر است، اما ادبیات دینی نسبی بودن در هنجارها به این معنا را قبول ندارد، یعنی: اگر روزی برسد که هنجارهای اجتماعی از شاخصهای نشان داده شده دینی، منحرف شود فساد پیدا شده و جامعه از راه خودش منحرف شده است.
با این توصیفات دیده میشود که چگونه فلسفه مادی سیطره خودش را بر تعاریف علوم اجتماعی اعمال کرده است؛ به عنوان مثال وجود ردپای فرهنگ لیبرالیستی در تعریف هنجار و ناهنجاری یعنی پذیرفتن اکثریت در این تعریف. در حالیکه در آموزههای اسلام، وحی تعیین کننده هنجار و ناهنجاری است نه اکثریت جامعه.
نتیجه:
از اینجاست که اگر ما در تحلیل مساله زنان، چارچوب علوم انسانی و اصطلاحات آن را قبول کنیم، دچار مشکل میشویم.
مسئله بعد این است که گاهی اوقات مشاهده میکنیم که دو کارشناس در تحلیل مسئله زنان دچار اختلاف میشوند. باید دید این اختلاف نظر به کجا برمیگردد؟
· منشأ اختلاف نظر دو کارشناس در یک موضوع:
1- اختلاف نظر در اصول و مبانی.
یعنی پیشفرضهای یک کارشناس و اصول اعتقادی او با کارشناس دیگر متفاوت است.
2- اشتباه یکی از دو کارشناس در تطبیق اصول بر موضوع.
یعنی دو کارشناس در اصول و مبانی یکی هستند، اما در تحلیل مسائل اجتماعی با هم اختلاف نظر دارند و دلیل آن این است که یکی از آنها در تطبیق اصول با عینیت اجتماعی دچار مشکل شده است.
بحران نظام کارشناسی خصوصاً در حوزه مطالعات زنان ناشی از سیطره نظریههای مادی در حوزه علوم انسانی است و ما تا به سمت نظریهپردازی مطابق با موازین دینی نرویم، نمیتوانیم اصلاحات اساسی داشته باشیم.
بنابراین نظریه پردازی مطابق با موازین دینی مقدمه اصلاحات اساسی در حوزه مسائل زن و خانواده است.
منبع: مجموعه ی آموزه، جناب آقای زیبایی نژاد